تولد مامانی سرما خورده
21 0 عروسکم چند روزی که من سرمای بدی خوردم وچون به شما منتقل نشعه رفتیم خونه مادرجون مریم وچند روزی اونجا بودیم بیستم تولد من بود که یه مهمونی خونوادگی گرفتیم البته خونه مادر جون .از این که امسال شمع تولدمو کنار فرشتمفوت میکردم خیلی خوشحال بودم البته سال قبل شما تو دل مامانی بودی گلم.این روزا خیلی بی قرار شدی البته به خاطر دندونه ولی من به این وظعیت عادت ندارم دوست دارم فقط خانومیاتو ببینم البته این نیز بگزرد...باقاشق قهر کردی نمیدونم چرا واست بلدین میریزم تو شیشه که بخوری نمیدونی ازین قضیه چقدر نارحتم ولی خدا خدا میکنم زودی خوب شی خیلی دوست دارم فرشته نازم و از سپری کردن عمرم کنار گلهایی مثل شما وبابا سجاد خیلی خوشحالم من خوشبختیمو ت...
نویسنده :
sajjad & neda
13:25